قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 295

1. تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خویش

2. خاطرم ساخته چون جغد به ویرانه خویش

3. گر قرارت نبود پهلوی من جرم تو نیست

4. شعله بی‌طاقتی آموخت ز پروانه خویش

5. شکر آن طره چه گوییم، که هرگز ننهاد

6. منت سلسله بر گردن دیوانه خویش

7. قدمی رنجه کن ای دوست، که چون مردم چشم

8. کردم آراسته از لخت جگر، خانه خویش

9. آنکه بر زلف خود از ناز تغافل دارد

10. موبه‌مو یافته حال دلم از شانه خویش

11. غرق خون چون ورق لاله بود اوراقش

12. هر کتابی که کنم خطبه‌اش افسانه خویش

13. ناله خشک‌لبان را اثری هست، ازان

14. قدسی انگشت زند بر لب پیمانه خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر آن باغی که نخلش سر بدر بی
* مدامش باغبون خونین جگر بی
شعر کامل
باباطاهر
* می‌ خواه از آن صنم که بناگوش و زلف او
* کافور مشک پرور و مشک مسلسل است
شعر کامل
امیر معزی
* تو صبح عالم افروزی و من شمع سحرگاهم
* گریبان باز کن تا بی تأمل جان برافشانم
شعر کامل
صائب تبریزی