قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 294

1. بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش

2. در آشنایی بت ناآشنای خویش

3. تا برندارم از سر کوی بتان قدم

4. افتاده‌ام چو سلسله دایم به پای خویش

5. جایی نمانده است که بیخود نرفته‌ام

6. با آنکه برنداشته‌ام پا ز جای خویش

7. یک لحظه بر مراد دل خود نبوده‌ام

8. با آنکه سر نتافته‌ام از رضای خویش

9. درمان درد عشق بجز درد عشق نیست

10. با درد خو گرفتم و کردم دوای خویش

11. قدسی به پادشاه و گدا نیست حاجتم

12. هم پادشاه خویشتنم، هم گدای خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریست
* سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوش
شعر کامل
حافظ
* در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
* نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد
شعر کامل
حافظ
* تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
* همواره مرا کوی خرابات مقام است
شعر کامل
حافظ