هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 230

1. به صد امید هر دم گرد آن دیوار و در گردم

2. بسی امیدوارم، آه! اگر نومید برگردم

3. چه حسن‌ست این؟ که از یک دیدنت دیوانه گردیدم

4. بیا، تا بار دیگر بینم و دیوانه‌تر گردم

5. چون آن مه فتنه شد در شهر، من عاقبت روزی

6. شوم آواره و هر دم به صحرای دگر گردم

7. خدا را، این چنین زود از سر بالین من مگذر

8. دمی بنشین، که برخیزم، تو را بر گرد سر گردم

9. زهر در کامدم، در کوی تو همچون سگم راندی

10. سگ کوی توام تا چند، یا رب در به در گردم؟

11. خبر می‌پرسم از جانان ولی ناگه اگر روزی

12. ازو کس یک خبر گوید من از خود بی‌خبر گردم

13. هلالی، چون سپه انگیخت عشق آن کمان ابرو

14. به میدان آیم و تیر ملامت را سپر گردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو قلب سپه را به‌آیین بدار
* من اکنون پیاده کنم کارزار
شعر کامل
فردوسی
* زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
* راه هزار چاره گر از چار سو ببست
شعر کامل
حافظ
* صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
* ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
شعر کامل
حافظ