جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1002

1. به ناخن سینۀ خود می خراشم

2. ز دل جز حرف عشقت می تراشم

3. بسی گمنام تر بودم ز ذرّه

4. بدین سان مهر رویت ساخت فاشم

5. نباشد عیش من جز یاد آن روی

6. ببین ای پندگو حُسن معاشم

7. دو عالم گفتی ارزد ژندۀ فقر

8. چنین ارزان منه نرخ قماشم

9. ز دیده کرده ام پُر دامن از دُر

10. بیا تا در قدم های تو پاشم

11. فتد در ساکنان سدره هر صبح

12. خروش از ناله های دل خراشم

13. مرا گفتی سگ من باش جامی

14. سگ تو گر نباشم پس چه باشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بس که در جان فگار و چشم بیدارم تویی
* هر که پیدا می شود از دور پندارم تویی
شعر کامل
جامی
* الا گر جفا کردی اندیشه کن
* وفا پیش گیر و کرم پیشه کن
شعر کامل
سعدی
* از تواضع افسر خورشید زرین گشته است
* کم نمی گردد فروغ گوهر از افتادگی
شعر کامل
صائب تبریزی