جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1003

1. شدم دیوانه وان طفل پری پیکر زند سنگم

2. کنون زین غصّه چون دیوانگان با خویش در جنگم

3. رو ای شادی خدا را جانبِ اربابِ عشرت شو

4. که نبود جای جز غم های او را در دل تنگم

5. نخواهم جز قیامت خاستن چون کوهکن زینسان

6. که از دست دل سخت تو آمد پای در سنگم

7. دورنگی می کند رخسار زرد و اشک سرخ من

8. ولی من همچنان در دعویِ عشق تو یکرنگم

9. چو چنگ از هر رگم مه نغمۀ عشرت فراخیزد

10. اگر بخت افگند سر رشتۀ وصل تو در چنگم

11. کشیدم همچو عود از چنگ غم صد گوشمال امّا

12. شد از هر گوشمالی تیز تر سوی تو آهنگم

13. مده پند من ای زاهد چو جامی نیک نامی جو

14. که من بدنام عشقم آید از نام نکو ننگم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سنگ اگر در مرگ عاشق خون نمی گرید، چرا
* بیستون از لاله نخل ماتم فرهاد بست؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* به بوی وصل گل از آشیان سفر کردم
* به وصل گل نرسیدم ز آشیان ماندم
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای بسا برگ شقایق که دمادم در باغ
* از سرشک من و خوناب جگر می‌روید
شعر کامل
خواجوی کرمانی