کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1074

1. هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی

2. گوشی به حدیث من بیدل ننهادی

3. ای در گرانمایه که مثل تو کم افتد

4. یک روز به دست من مفلسه نفتادی

5. در دیده من جمله خیالند و تو نقشی

6. به خاطر من جمله فراموش و تو یادی

7. با آنکه بجز محنت و رنج از تو ندیدم

8. شادم که به رنج من محنت زده شادی

9. از کام دل من نرود گر برود جان

10. شیرینی آن بوسه که گفتی و ندادی

11. رفتی به سر اسب چو باد از نظر ما

12. تو عمر خوشی از پی آن رفته به بادی

13. دی راندی و می گفت کمال از پی خیلت

14. شاهی که ز خوبان به رخ و اسب زیادی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دگر به هر چه تو گویی مخالفت نکنم
* که بی تو عیش میسر نمی‌شود ما را
شعر کامل
سعدی
* خوردن گندم برون انداخت آدم را ز خلد
* تا بدانی پیش حق یک جو اطاعت سهل نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* سر مرد جنگی خرد نسپرد
* که هرگز نیامیخت کین با خرد
شعر کامل
فردوسی