کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1075

1. هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی

2. چشم از نظرم پوشی و خون از مزه پاشی

3. فرهاد شکایت ز دلی داشت که از سنگ

4. جانا چه شود گر دلی از سنگ تراشی

5. رخت دل و دین پیش بتان گر به بها رفت

6. ای جان فرومایه تو باری چه قماشی

7. هر نیر که بر سینه زدی گو دل و جان هست

8. فارغ ز چه بنشینی و بیگانه چه باشی

9. زاهد چه به چنگ آری ازین شهرت و گلبانگ

10. گیرم که چو بوبکر رهابی شده فاشی

11. کس فهم نکرد از خط لب نقش دهانش

12. مفهوم نشد نکته مبهم به حواشی

13. بشکست کمال از سخنت قدر کمالین

14. چون از گهر و لعل سپاهانی و کاشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به چه تقصیر زرم قسمت آتش گردید؟
* خنده چون گل به تهیدستی خاری نزدم
شعر کامل
صائب تبریزی
* کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی
* حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد
* چون ز خاصیت خود مهر گیا برگردد
شعر کامل
صائب تبریزی