کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 177

1. سرو پیش قد و بالای تو دیدم پست است

2. عقد زلف تو به انگشت گرفتم شست است

3. عندلیبی که قدت دید و سر سرو گزید

4. ساخت در راست نوا لیک مقامش پست است

5. گرد تو صف زده خوبان کمر بسته چو نی

6. گونی از هر طرفی گرد شکر نی بست است

7. ز آستین ساعد سیمین به محبان بنمای

8. تا بدانند که نازک بدنی زین دست است

9. زلف تا کی کشی از گوش و کشانی در خاک

10. مالش چشم دهی به که سیه دل مست است

11. گفتمش بوس نو باید ز دهان نو مرا

12. گفت بیچاره ترا هیچ نمی بایست است

13. دست بردار وصالش به دعا خواه کمال

14. زانکه دایم به دعا کار تو بالا دست است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* داغی که به امید نمک چشم گشوده است
* مپسند که از مرهم کافور شود خشک
شعر کامل
صائب تبریزی
* جعد بنفشه بین ز نسیم سحرگهی
* همچون شکنج طره خوبان گرفته خم
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* من دلی ‌دارم ز عشقش گرم و پیش او شوم
* تا مگر بنشاند این گرمی به کافور و گلاب
شعر کامل
امیر معزی