کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 306

1. آهنین جانی مرا کز غصه تابی میدهد

2. آهن از آتش چو بیرون کرد آبی میدهد

3. همچنین جانهای تشنه چون ز آتش مپرهند

4. هر یکی را دور از کوثر شرابی میدهد

5. آنکه داغش مینهم بر سینه خود نیز حیف

6. رحمتی باشد گرم بهم عذابی میدهد

7. گر چه میشده در دارالشفاء ہر من طبیب

8. حلقه ای چون میزنم بر در جوابی میدهد

9. دست اگر ندهد که گیرد کس عنان آن سوار

10. بوسه افتان و خیزان بر در جوابی میدهد

11. شب که گرید چشم ما فردا طمع دارد وصال

12. هر که آبی میدهد بهر ثوابی میدهد

13. دیگر از شادی چه جای خواب در چشم کمال

14. گر شبی بختش بر آن در جای خوابی میدهد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هزار جامه بدل کرد روزگار و هنوز
* حدیث دیده یعقوب و پیرهن باقی است
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر بود برگ گل سوریت از خار مترس
* ور هوای چمنت نیست بگلزار مرو
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
* آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
شعر کامل
حافظ