کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 722

1. در دست در درونم درمان آن ندانم

2. ساقی بیار جامی پ ز زهرو وارهانم

3. از پیش بر گرفتم رخت وجود پیش آی

4. تا یک نفی ببینم روی نو پس نمانم

5. دوراست کوی جانان ای باد و من ضعیفم

6. فریاد جان من رس و آن جایگاه رسانم

7. جانم بکاست چون شمع ای باد صبح آخر

8. از گشتنم چه خواهی من خود ز مردگانم

9. جور من از طبیب است درد من از جیب است

10. آن غصه با که گویم این قصه با که رانم

11. در بند تن دریغ است جان پری نژادم

12. دیوانه وار ناگه رنجیر بگسلانم

13. حال کمال گفتم یک شمه ای بگویم

14. چون مهربان ندیدم شهر است بر دهانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز چشمم لعل رمانی چو می‌خندند می‌بارند
* ز رویم راز پنهانی چو می‌بینند می‌خوانند
شعر کامل
حافظ
* هله نومید نباشی که تو را یار براند
* گرت امروز براند نه که فردات بخواند
شعر کامل
مولوی
* نبخشود بر حال پروانه شمع
* نگه کن که چون سوخت در پیش جمع
شعر کامل
سعدی