کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 809

1. هر شبی خاک درت از گریه پر خون می کنم

2. چهره شمعی به آب دیده گلگون میکنم

3. در به رویم بستی و من بر امید فتح باب

4. در کنار بحر دیده دم به دم خون می کنم

5. آه گرمم خانه دل تا نسوزاند به دم

6. میزنم هر ساعتش از خانه بیرون می کنم

7. در نگیرد گفت و گوی حاسدان در من که من

8. همچو شمع از سرزنش سوز دل افزون می کنم

9. ای ملامتگر دلم در ناله صد جا شد گرو

10. با چنین دل ترک سودای بتان چون میکنم

11. من به صد منزل ز خوارزمم جدا و ز آب چشم

12. همچنان نظاره مردم به جیحون میکنم

13. چون به فکر ابرویت کج میشود طبع کمال

14. بازش از نظاره روی تو موزون میکنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید تیغ از میان برکشید
* سپاه شب تیره شد ناپدید
شعر کامل
فردوسی
* می کافور بو در جام ریزیم
* وز این دریا در آن زورق گریزیم
شعر کامل
نظامی
* مکن شتاب به رفتن که می رود جانم
* اگرچه عمری و نبود عجب شتاب از تو
شعر کامل
جامی