کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 859

1. سرو می ماند به قد یار من

2. ز خاک پای سرو از آن رو شد چمن

3. می کنند از لطف خود با تو حدیث

4. غنچه و سوسن زبان بین و دهن

5. گل ترا و او مرا یار عزیز

6. صحبت بوسن به از صد پیرهن

7. زلف تو دائم رسن تابی کند

8. تا کشد دلها از آن چاه ذقن

9. نقل جان افشان ز لب بر خوان عشق

10. باز شوری در نمکدانها نکن

11. تا نمی آیی تو پیش عاشقان

12. عاشقانرا جان نمی آید بتن

13. خواهشت دل بود بردی از کمال

14. جان من دیگر چه می خواهی ز من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شراب خورده و خوی کرده می‌روی به چمن
* که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت
شعر کامل
حافظ
* صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
* وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است
شعر کامل
حافظ
* می شود از سنگ طفلان چون تن مجنون کبود
* خال لیلی جامه در نیل مصیبت می زند
شعر کامل
صائب تبریزی