کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 866

1. طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن

2. برد از دهان ننگ نو ننگ شکر سخن

3. از فندق تو هیچ نخیزد به جز نبات

4. در پسته تو هیچ نگنجد مگر سخن

5. اول حدیث روی نو گویند بلبلان

6. بر شاخسار گل چو در آیند در سخن

7. با آمل عشق عادت تو تلخ گفتن است

8. آری چو از لب تو ندارد خبر سخن

9. دل را به پیش لعل تو قلب است نقد جان

10. تا همچو سکه با تو نگوید بزر سخن

11. بر باد رفت عمر عزیز آخر ای صبا

12. در پیش آن نگار بگوی این قدر سخن

13. مقصود گفت و گوی کمال از میان تویی

14. گفت آنچه داشت با تو نگوید دگر سخن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حسنی که کامل افتاد ایجاد می کند عشق
* هر قطره اشک این شمع پروانه دگر شد
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو خورشید زرین سپر برگرفت
* شب آن شعر پیروزه بر سر گرفت
شعر کامل
فردوسی
* من نمی‌گویم که عاقل باش یا دیوانه باش
* گر به جانان آشنایی از جهان بیگانه باش
شعر کامل
فروغی بسطامی