کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 881

1. میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین

2. غم ز دلها میزداید باده ناب اینچنین

3. صید دلها می کند دلدار با نیر نگاه

4. دلبران را باشد آری رسم ارعاب اینچنین

5. رخ متاب از دوستداران ای نگار سنگدل

6. بین که از هجر رخت در گشته بی تاب اینچنین

7. هر شبی در خواب می بینم که سنگین دلتری

8. باشد آری عادت بخت گرانخواب اینچنین

9. تا که از من گشتی ای دلدار سیمین تن جدا

10. می چکد بر دامنم از دیده خوناب اینچنین

11. نیست ما را در قبال جور جز مهر و وفا

12. زانکه باشد اهل دل را رسم و آداب اینچنین

13. یاد رویت می کند چون ماه را بیند کمال

14. می برد لذت به شبها دل ز مهتاب اینچنین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
* ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی
شعر کامل
حافظ
* فروتنی است دلیل رسیدگان کمال
* که چون سوار به منزل رسد پیاده شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* بده عناب چون سازی کمند زلف چین بر چین
* مرا عناب‌وار از روی خون آلوده چین خیزد
شعر کامل
خاقانی