کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 909

1. گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر مگو

2. کز زمین تا آسمان فرق است از ما تا بدو

3. گفتم آن موی میان هیچ است هیچ ار بنگری

4. گفت اگر دلبستگی داری بدو میچش مگو

5. گفتمش آن رنگ و نکهت در گل مشک از چه خاست

6. گفت هر یک برده اند از روی و مریم رنگ و بو

7. گفتمش دل فکر روی و رای قدت می کند

8. گفت این رائیست عالی و آن دگر فکر نکو

9. گفتم از چاه زنخدان تو دل در حیرتست

10. گفت از رفتند بسیاری درین حیرت فرو

11. گفتم ار با دیده بگشایم چه باشد راز دل

12. گفت پیش مردمت ترسم که ریزد آبرو

13. گفتم از مهر رخت کی دل تهی سازد کمال

14. گفت آن ساعت که سازد چرخ از خاکش سبو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
* چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد
شعر کامل
حافظ
* بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
* داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود
شعر کامل
مولوی
* به زه کن کمان را و این چوب گز
* بدین گونه پرورده در آب رز
شعر کامل
فردوسی