خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 28

1. آنکه بر هر طرفی منتظرانند او را

2. ننگرد هیچ که خلقی نگرانند او را

3. سرو را بر سر سرچشمه اگر جای بود

4. جای آن هست که بر چشم نشانند او را

5. حیف باشد که چنان روی ببیند هرکس

6. زانک کوته‌نظران قدر ندانند او را

7. هست مقصود دلم زان لب شیرین شکری

8. بود آیا که بمقصود رسانند او را

9. راز عشاق چو از اشک نماند پنهان

10. فرض عینست که از دیده برانند او را

11. هر که جان در قدمش بازد و قدری داند

12. اهل دل عاشق جانباز نخوانند او را

13. خواجو ار تشنه بمیرد بجز از مردم چشم

14. آبی این طایفه برلب نچکانند او را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جان من جان من فدای تو باد
* هیچت از دوستان نیاید یاد
شعر کامل
سعدی
* بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل
* بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد
شعر کامل
حافظ
* تا طبیعت زعفران را رنگ اعدای تو دید
* مایهٔ شادی جدا کرد از مزاج زعفران
شعر کامل
سنایی