خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 844

1. گر آن مه در نظر بودی چه بودی

2. ورش بر ما گذر بودی چه بودی

3. مرا کز بیخودی از خود خبر نیست

4. گر او را این خبر بودی چه بودی

5. اگر چون آن پری پیکر در آفاق

6. پری روی دگر بودی چه بودی

7. بدینسان کز نظر یکدم جدا نیست

8. گرش با ما نظر بودی چه بودی

9. مرا گویند درمان تو صبرست

10. دریغا صبر گر بودی چه بودی

11. روانم در شب هجران بفرسود

12. گر آنشب را سحر بودی چه بودی

13. مرا چون با سر زلفت سری هست

14. گرم پروای سر بودی چه بودی

15. چو بر بام تو باشد مرغ را راه

16. مرا گر بال و پر بودی چه بودی

17. ز خواجو سیم و زر داری تمنا

18. گر او را سیم و زر بودی چه بودی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به چه تقصیر زرم قسمت آتش گردید؟
* خنده چون گل به تهیدستی خاری نزدم
شعر کامل
صائب تبریزی
* به شعر حافظ شیراز می‌رقصند و می‌نازند
* سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی
شعر کامل
حافظ
* بر سر پروانه شمع از بهر آن سوزد که هست
* جذبۀ عشقی که خاکستر به خاکستر کشد
شعر کامل
نظیری نیشابوری