محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 108

1. هرکس نکرد ترک سر از اهل درد نیست

2. در پای دوست هر که نشد کشتهٔ مرد نیست

3. ناصح مور ز مهر و غم درد ما مخور

4. ما عاشقیم و در خور ما غیر درد نیست

5. می‌ریزم از دو دیده به یاد تو اشک گرم

6. شبها که همدمم به جز آه سرد نیست

7. بر درگهت که نقد دو عالم نثار اوست

8. ما را ز انفعال به جز روی زرد نیست

9. جمعند وحشیان همه بر من همین دل است

10. آن وحشی که با من صحرانورد نیست

11. تهمت کش وصالم و در گرد کوی تو

12. جز گرد کوچه بهر من کوچه گرد نیست

13. هرچند دل رفیق غم و درد و محنت است

14. جمعست خاطرم که به کوی تو فرد نیست

15. شبها به دوستان چو خوری باده یاد کن

16. از محتشم که یک نفسش خواب و خورد نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو قلب سپه را به‌آیین بدار
* من اکنون پیاده کنم کارزار
شعر کامل
فردوسی
* چشم بدت مباد، که نقل و شراب من
* آماده از دو چشم چو بادام کرده ای
شعر کامل
صائب تبریزی
* خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
* سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
شعر کامل
حافظ