مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 310

1. بازآمد آن مهی که ندیدش فلک به خواب

2. آورد آتشی که نمیرد به هیچ آب

3. بنگر به خانه تن و بنگر به جان من

4. از جام عشق او شده این مست و آن خراب

5. میر شرابخانه چو شد با دلم حریف

6. خونم شراب گشت ز عشق و دلم کباب

7. چون دیده پر شود ز خیالش ندا رسد

8. احسنت ای پیاله و شاباش ای شراب

9. دریای عشق را دل من دید ناگهان

10. از من بجست در وی و گفتا مرا بیاب

11. خورشیدروی مفخر تبریز شمس دین

12. اندر پیش دوان شده دل‌های چون سحاب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همچنان طفلی که در وحشت سرایی مانده است
* دل درون سینه ام بی طاقتی ها می کند
شعر کامل
رهی معیری
* دنیا خوشست و مال عزیزست و تن شریف
* لیکن رفیق بر همه چیزی مقدمست
شعر کامل
سعدی
* خال تو سنگ کم به ترازوی من نهاد
* من هم متاع دل به همین سنگ می کشم!
شعر کامل
صائب تبریزی