مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 368

1. گویم سخن شکرنباتت

2. یا قصه چشمه حیاتت

3. رخ بر رخ من نهی بگویم

4. کز بهر چه شاه کرد ماتت

5. در خرمنت آتشی درانداخت

6. کز خرمن خود دهد زکاتت

7. سرسبز کند چو تره زارت

8. تا بازخرد ز ترهاتت

9. در آتش عشق چون خلیلی

10. خوش باش که می‌دهد نجاتت

11. عقلت شب قدر دید و صد عید

12. کز عشق دریده شد براتت

13. سوگند به سایه لطیفت

14. سوگند نمی‌خورم به ذاتت

15. در ذات تو کی رسند جان‌ها

16. چون غرقه شدند در صفاتت

17. چون جوی روان و ساجدت کرد

18. تا پاک کند ز سیئاتت

19. از هر جهتی تو را بلا داد

20. تا بازکشد به بی‌جهاتت

21. گفتی که خمش کنم نکردی

22. می‌خندد عشق بر ثباتت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دم آخر که مررا عمر به سر می‌آید
* گر تو آیی به سرم عمر دگر می‌آید
شعر کامل
هلالی جغتایی
* غنچه را لب‌بسته بینی نسترن را پاره‌دل
* لاله را در زیر خون بینی و نرگس را نزار
شعر کامل
عطار
* کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟
* که هرچ اندر دل غنچه ست سوسن بر زبان دارد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی