نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 886

1. چه حالت است ندانم به خواب می بینم

2. که در کنار به شب آفتاب می بینم

3. منم که باز به چشم خیال دیده چنین

4. جمال صورت جان بی نقاب می بینم

5. هوا معنبر و مجلس بهشت و ساقی حور

6. خمار در سر و بر کف شراب می بینم

7. به هر طرف که نظر می کنم سبک روحی

8. سرش گران شده مست خراب می بینم

9. دهان جام لبالب به خون دختر رز

10. چو چشم مادر مشفق پر آب می بینم

11. به احتیاط نظر می کنم ز بیم هلاک

12. که هم چو تشنه ی بیدا سراب می بینم

13. به بوسه ای به لبش دست می نیارم برد

14. که زلف پر شکنش را به تاب می بینم

15. ز خون خویش به عبرت قیاس می گیرم

16. چو آستین سر دستش خضاب می بینم

17. به روزگار چنین فرصتی بود دریاب

18. که امشبت به جهان کامیاب می بینم

19. نزاریا طلب نقد کن که گردون را

20. به برگذشتن عمرت شتاب می بینم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چون فندقم بر سر زنی سنگ
* ز عنابم نیابد جز تو کس رنگ
شعر کامل
نظامی
* چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
* سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست
شعر کامل
حافظ
* عشق را در کشور ما آبروی دیگرست
* یوسف اینجا بر سر راه زلیخا می رود
شعر کامل
صائب تبریزی