نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 924

1. آخر بمردم از غمت ای زندگانیم

2. دریاب اگر نه درد و دریغا جوانیم

3. هیچ از خدا نترسی و رحمت نمی‌کنی

4. بر عاجزی و بی‌کسی و ناتوانیم

5. هرگز نهایتی نکند سر گرانیت

6. هرگز به غایتی نرسد مهربانیم

7. سر برنگیرم از پسِ در گرز پیشِ خود

8. هم‌چون سگ از مقابلِ مسجد برانیم

9. خوش خوش بسوختم چو سپند آر چه روز و شب

10. با آبِ دیده بر سرِ آتش نشانیم

11. می‌سوزیم بر آتشِ هجران روا مدار

12. یک ره به خویشتن برسان گر توانیم

13. ترسم که در فراقِ تو ناگه اجل رسد

14. بازآیی و زِ خلق نیابی نشانیم

15. یا سعی کن که پیشِ اجل بازیابمت

16. یا جهد کن کزین همه غم وا رهانیم

17. تا کی به جان رسم زِ تو آخر نزاریا

18. روزی بود مگر که به جانان رسانیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لعلت چو شکوفه عقد پروین دارد
* روی تو چو لاله خال مشکین دارد
شعر کامل
خاقانی
* منکه چون سرو از جهان یکباره آزاد آمدم
* دامنم چون نرگس ار پر زر نباشد گومباش
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* مه روی بپوشاند خورشید خجل ماند
* گر پرتو روی افتد بر طارم افلاکت
شعر کامل
سعدی