اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 150

1. چندان نظر تمام، که دل نقش او گرفت

2. از وی نظر بدوز چو دل را فرو گرفت

3. بیرون رو، ای خیال پراکنده، از دلم

4. از دیگری مگوی، که این خانه او گرفت

5. ای پیرخرقه،یک نفس این دلق سینه‌پوش

6. بر کن ز من، که آتش غم در کو گرفت

7. جانا، تو بر شکست دل ما مگیر عیب

8. چون سنگ می‌زنی، نبود بر سبو گرفت

9. گویی که ناقه ختنی را گره گشود

10. باد صبا، که از سر زلف تو برگرفت

11. سگ باشد ار به صحبت سلطان رضا دهد

12. آشفته‌ای که با سگ آن کوی خو گرفت

13. دل را ز اشتیاق تو،ای سرو ماهرخ

14. خون رگ برگ فروشد و غم تو به تو گرفت

15. هر زخم بد، که هست، برین سینه می‌زنی

16. عشق تو، راستی، دل ما را نکو گرفت

17. یک شربت آب وصل فرو کن به حلق دل

18. کو را دگر نوالهٔ غم در گلو گرفت

19. در صد هزار بند بماند چو موی تو

20. آن خسته را که دست خیال تو مو گرفت

21. گوشی به اوحدی کن و چشمی برو گمار

22. کافاق را به نقش تو در گفت و گو گرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
* به طلبکاری این مهرگیاه آمده‌ایم
شعر کامل
حافظ
* چون صدف هرکس که دندان بر سر دندان نهد
* سینه اش بی گفتگو گنجینه دریا شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* خضاب تازه ای هر دم به روی کار می آری
* شدی پیر و همان دست از سیه کاری نمی داری
شعر کامل
صائب تبریزی