اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 295

1. آن نه من باشم که چون میرم به تابوتم برند

2. یا به دوش و سر خراب و مست و مبهوتم برند

3. مثل زر خالص برون آیم ز آتش، گردرو

4. از برای آزمایش همچو یاقوتم برند

5. مشتری قوسی نهادست از برای بزم من

6. تا بسان آفتاب از دلو در حوتم برند

7. از جوان بختی که هستم وقت پیوستن به حق

8. ننگ دارم گر ز راه چرخ فرتوتم برند

9. بر فلک بینی صعود روح پاکم، زهره وار

10. فی‌المثل صد نوبت ار در چاه هاروتم برند

11. چون اله خویش را تقدیس کردم سالها

12. پس مرا می‌زیبد ار بر قدس لاهوتم برند

13. نیستم ز آنها در آن گیتی که بر کاخ بهشت

14. چون طفیلی از برای خرقه و قوتم برند

15. هر کجا من خوان معنی گسترم، کروبیان

16. طرفه نبود گر به میکائیل سرغوتم برند

17. ایهاالناس، اوحدی وار الوداعی می‌زنم

18. زانکه وقت آمد کزین زندان ناسوتم برند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق پیری است که ساغر زده‌ایم از کف او
* عقل طفلی است که دانا شده در مکتب ما
شعر کامل
فروغی بسطامی
* یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
* آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
شعر کامل
حافظ
* به زور گریه نتوان یار را یکرنگ خود کردن
* دورنگی اشک شبنم از گل رعنا نمی شوید
شعر کامل
صائب تبریزی