اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 541

1. ای چاه زنخدانت زندان دل ریشم

2. از نوش دهان تو چندین چه زنی نیشم؟

3. گر زانکه سری دارم در پای تو، ای دلبر

4. کس را چه سخن با من؟ من مرد سر خویشم

5. پیش تو کشم هر دم دست و کف محتاجی

6. ای محتشم کوچه، دریاب، که درویشم

7. گاهم سگ درخوانی، گه ننگ مسلمانی

8. از هر چه تو میدانی، از ناخلفی، بیشم

9. یک دم نرود بی‌تو، کین دیدهٔ سرگردان

10. از خون دل خسته خوانی ننهد پیشم

11. با من نکند خویشی بیگانهٔ خوی تو

12. کین بخت که من دارم بیگانه کند خویشم

13. ای اوحدی، این دل را درمان چه کنی چندین؟

14. من ناوک او دارم مرهم نبرد ریشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی حاصلی نگر که شماریم مغتنم
* از زندگانی آنچه به خواب گران گذشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* ملکت عاشقی و گنج طرب
* هر چه دارم ز یمن همت اوست
شعر کامل
حافظ
* یا رهگذر مورچگان است به ‌گلبرک
* یا بر سمن تازه بنفشه بدمیدست
شعر کامل
امیر معزی