اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 604

1. ای کس ما، چون شدی باز مطیع کسان؟

2. بی‌خبریم از لبت، هم خبری می‌رسان

3. نیست مجال گذر بر سر کویت، ز بس

4. ولولهٔ اهل عشق، دبدبهٔ حارسان

5. در دل بی‌دانشان مهر تو دانی که چیست؟

6. مصحف و دست یهود، گوهر و پای خسان

7. از گل روی تو چون یاد کنم در چمن

8. نعره زنم رعدوش، گریه کنم ابرسان

9. این نفس گرم را ز آتش عشقی شناس

10. تا نبود در ضمیر چون گذرد بر لسان؟

11. یک نفس، ای ساروان، پیشروان را بدار

12. تا به شما در رسد قافلهٔ واپسان

13. گوهر وصل تو من باز به دست آورم

14. یا به نماز و نیاز، یا به فسون و فسان

15. چند کنی، اوحدی، ناله؟ که در عشق او

16. تیر جفا خورده‌اند از تو نکوتر کسان

17. در غمش از دیگری هیچ معونت مجوی

18. دود دل خویشتن به ز چراغ کسان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم
* تو عشق گلی داری من عشق گل اندامی
شعر کامل
سعدی
* حافظ دوام وصل میسر نمی‌شود
* شاهان کم التفات به حال گدا کنند
شعر کامل
حافظ
* چو سرو سهی گوژ گردد بباغ
* بدو بر شود تیره روشن چراغ
شعر کامل
فردوسی