سعدی_بوستانباب چهارم در تواضع (فهرست)

شمارهٔ 23-حکایت زاهد و بربط زن

1. یکی بربطی در بغل داشت مست

2. به شب در سر پارسایی شکست

3. چو روز آمد آن نیکمرد سلیم

4. بر سنگدل برد یک مشت سیم

5. که دوشینه معذور بودی و مست

6. تو را و مرا بربط و سر شکست

7. مرا به شد آن زخم و برخاست بیم

8. تو را به نخواهد شد الا به سیم

9. از این دوستان خدا بر سرند

10. که از خلق بسیار بر سر خورند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
* هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
شعر کامل
حافظ
* حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
* آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت
شعر کامل
حافظ
* چون نار ز غم کفته شود این دل اگر من
* آگنده دل از مهر تو چون نار ندارم
شعر کامل
سنایی