سعدی_گلستانباب دوم - در اخلاق درويشان (فهرست)

حکایت (٤٥)

1. پیرمردی لطیف در بغداد

2. دختر خود بکفشدوزی داد

3. مردک سنگدل چنان بگزید

4. لب دختر که خون ازو بچکید

5. بامدادان پدر چنان دیدش

6. پیش داماد رفت و پرسیدش:

7. کای فرومایه این چه دندانست

8. چند خائی لبش نه انبانست

9. بمزاحمت نگفتم این گفتار

10. هزل بگذار و جد ازو بردار

11. خوی بد در طبیعتی که نشست

12. ندهد جز بوقت مرگ از دست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خردمند باید دل پادشا
* که تیزی و تندی نیارد بها
شعر کامل
فردوسی
* جوانمرد اگر راست خواهی ولی است
* کرم پیشهٔ شاه مردان علی است
شعر کامل
سعدی
* بجز از نرگس پرخواب و رخ چون خور او
* تو مپندار که از خواب و خورم یاد آمد
شعر کامل
خواجوی کرمانی