صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1105

1. جویبار شیشه با دریای خم پیوسته است

2. کشتی می را چرا ساقی به خشکی بسته است؟

3. مشکل است از روی آتشناک دل برداشتن

4. ورنه آتش از سپند من مکرر جسته است

5. از نظر غایب نمی گردد به دوری چهره اش

6. دیده آیینه را نقشی چنین ننشسته است

7. داغ دارد زلف عنبرفام را از پیچ و تاب

8. رشته جان تا به آن موی کمر پیوسته است

9. چون در آیینه، روی سخت این آهن دلان

10. می نماید باز در ظاهر، ولیکن بسته است

11. از پریشانی دل صد پاره را شیرازه کن

12. تار و پود جسم تا از یکدگر نگسسته است

13. بی سخن روشندلان بهتر به مضمون می رسند

14. نامه وا کرده اینجا نامه سربسته است

15. از فشار قبر گردد استخوانش توتیا

16. هر که صائب خویش را در زندگی نشکسته است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کشم خنجر چو سوسن بر تن خویش
* چو گل در خون کشم پیراهن خویش
شعر کامل
جامی
* چنینست کردار این گوژپشت
* چو نرمی بسودی بیابی درشت
شعر کامل
فردوسی
* بسر سر بالین من هر شب خیال زلف او
* دسته دسته سنبل خواب پریشان آورد
شعر کامل
صائب تبریزی