صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1213

1. محتسب از عاجزی دست سبوی باده بست

2. بشکند دستی که دست مردم افتاده بست!

3. عکس خود را دید در می زاهد کوتاه بین

4. تهمت آلوده دامانی به جام باده بست

5. آب خضر و باده روشن ز یک سرچشمه اند

6. چشم بست از زندگی هر که چشم از باده بست

7. سرو را خم کرد بار آشیان قمریان

8. بار خود نتوان به دوش مردم آزاده بست

9. ذوق رسوایی گرفت اوجی که زهد مرده دل

10. سنگ طفلان را به جای مهر در سجاده بست

11. همت از افتادگی بستان که حسن خیره چشم

12. دست عالم را به زلف پیش پا افتاده است

13. وصل لیلی از ره آوارگی نزدیک بود

14. دشت در گمراهی مجنون کمر از جاده بست

15. از صراط المستقیم عشق پا بیرون منه

16. شد بیابان مرگ صائب هر که چشم از جاده بست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدی حدیث مستی و فریاد عاشقی
* دیگر مکن که عیب بود خانقاه را
شعر کامل
سعدی
* بخت جوان یار ما دادن جان کار ما
* قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست
شعر کامل
مولوی
* چو نخل موم بر و بار ما ملایمت است
* چگونه سینه سپر پیش آفتاب کنیم؟
شعر کامل
صائب تبریزی