صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2041

1. از فکر زلف یار رهایی امید نیست

2. سودای او شبی است که صبحش پدید نیست

3. باشد نصیب بی ثمران حسن عاقبت

4. شیرازه نبات بجز چوب بید نیست

5. در چشم عاشقی که زبان دان ناز شد

6. چین جبین یار، کم از ماه عید نیست

7. در سوختن بلند نشد دود این سپند

8. چون من کسی ز نشو و نما ناامید نیست

9. محرومیم ز دل ز غبار علایق است

10. از گرد کاروان رخ یوسف پدید نیست

11. صائب دلش سیاه ازین صبح کاذب است

12. هر چند موی نافه ز پیری سفید نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب مردان خدا روز جهان افروزست
* روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
شعر کامل
سعدی
* ناصحا، بیهوده می‌گویی که دل بردار ازو
* من به فرمان دلم کی دل به فرمان من‌ست؟
شعر کامل
هلالی جغتایی
* رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار
* گریه‌اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد
شعر کامل
حافظ