صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2176

1. خام است شرابی که در او غلغله ای هست

2. پوچ است زمینی که در او زلزله ای هست

3. گل می شکفد از مژه خار مغیلان

4. تا در قدم گرمروان آبله ای هست

5. با گل همه شب دست و گریبان وصال است

6. چون خار کسی را که زبان گله ای هست

7. چون معنی بیتیم یکی، از ره معنی

8. در صورت اگر ما و ترا فاصله ای هست

9. ارباب جنون را ز کشاکش خبری نیست

10. در گردن عقل است اگر سلسله ای هست

11. همره چه ضرورست، که از سنگ ملامت

12. در هر قدم راه جنون قافله ای هست

13. صائب برد از صحبت گل فیض چو بلبل

14. آن را که درین باغ زبان گله ای هست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صد غنچهٔ دل از نفس ما شکفته شد
* هر جا که چون نسیم سحر پا گذاشتیم
شعر کامل
رهی معیری
* چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی
* به سیب بوستان و شهد و شیرم
شعر کامل
حافظ
* ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
* فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست
شعر کامل
حافظ