صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2223

1. از خودگذشتگان را آیینه بی غبارست

2. پیوسته صاف باشد بحری که بی کنارست

3. دنیا طلب محال است در خاک و خون نغلطد

4. موج سراب این دشت شمشیر آبدارست

5. ته جرعه خزان است رنگ شکسته من

6. رنگ شکفته تو سرجوش نوبهارست

7. دلجویی حریفان بالاترست از برد

8. از باختن شود شاد رندی که خوش قمارست

9. از درد و داغ عاشق بر خویشتن نلرزد

10. آتش بود گلستان بر زر چو خوش عیارست

11. چون شعله سرکش افتاد محتاج خار و خس نیست

12. سودا چو گشت کامل مستغنی از بهارست

13. گر اعتبار ناقص باشد کمال مردم

14. بی اعتباری ما موقوف اعتبارست

15. مجبور حق نگردد آلوده معاصی

16. بد کردن خلایق برهان اختیارست

17. از آفتاب پرتو صائب جدا نباشد

18. واصل بود به جانان جانی که بیقرارست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بستان ز خلق خام و بده پخته در عوض
* سر گرم خوش معاملگی چون تنور باش
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن که صد نامۀ ما خواند و جوابی ننوشت
* سطری از غیر نیامد که کتابی ننوشت
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* چو خورشیدست پیدا راز عشق از سینه عاشق
* نباشد نامه پیچیده، صحرای قیامت را
شعر کامل
صائب تبریزی