صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3249

1. هرکجا پرتو جانانه ما می افتد

2. برق در خرمن پروانه ما می افتد

3. از تن غرقه به خون کان بدخشان شده ایم

4. سنگ اطفال به دیوانه ما می افتد

5. می توان زود دل از خانه ویران برداشت

6. قدم سیل به ویرانه ما می افتد

7. این چه آهوست کز اندیشه صیادی او

8. رعشه بر پنجه شیرانه ما می افتد

9. از دبستان ره کاشانه خود هر طفلی

10. می گذارد، پی دیوانه ما می افتد

11. می کند کار نمک با جگر زخمی ما

12. ماهتابی که به غمخانه ما می افتد

13. خاکبازی همه را برده چو طفلان از راه

14. که به فکر دل ویرانه ما می افتد؟

15. نیست ممکن که به خرمن نرساند خود را

16. در دل سنگ اگر دانه ما می افتد

17. در دیاری که بود کعبه برابر با خاک

18. که به تعمیر صنمخانه ما می افتد؟

19. می پرد روزنه را دیده امید امروز

20. تا که را راه به کاشانه ما می افتد

21. نیست ممکن که قیامت به خود آید صائب

22. هرکه را راه به میخانه ما می افتد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
* که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار
شعر کامل
سعدی
* سطری از دفتر سرگشتگی مجنون است
* گردبادی که ازین دامن صحراست بلند
شعر کامل
صائب تبریزی
* من خود این سنگ به جان می‌طلبیدم همه عمر
* کاین قفس بشکند و مرغ به پرواز آید
شعر کامل
سعدی