صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4165

1. فال وصال او دل رنجور می زند

2. این شمع گشته بین که درسور می زند

3. با شهپری که پرتو مهتاب برق اوست

4. شوقم صلا به انجمن طور می زند

5. در سینه عمرهاست که زندانی من است

6. رازی که بوسه بر لب منصور می زند

7. آن کس که خرمن ز ثریا گذشته است

8. از حرص دست در کمر مور می زند

9. مردی واز سرشت تواین خوی بدنرفت

10. خاک تو مشت بر دهن گور می زند

11. جوشی به ذوق خود چو می ناب می زنم

12. نشنیده ام که عقل چه طنبور می زند

13. بر اوج فکر خامه صائب مپرس چیست

14. کبکی است خنده بر کمر طور می زند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
* برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این
شعر کامل
حافظ
* شبی که سرو تو شمع مزار من گردد
* چو گردباد به گردت غبار من گردد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
* غیرت نیاورد که جهان پربلا کند
شعر کامل
حافظ