صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4166

1. خط تو راه دین ودل وهوش می زند

2. ته جرعه ای است این که به سرجوش می زند

3. از خط سبز مستی حسن تو کم نشد

4. این می به شیشه رفت وهمان جوش می زند

5. بر آتش عذار تو دامان دیگرست

6. هر سیلیی که خط به بناگوش می زند

7. از خط فزودمستی آن چشم پر خمار

8. در نوبهار چشمه فزون جوش می زند

9. روی زمین زلغزش مستان شودکبود

10. زینسان که جلوه توره هوش می زند

11. از شرم اگرچه نیست زبان طلب مرا

12. خمیازه حلقه بر لب خاموش می زند

13. با سرو سرکشی که ز خودراست بگذرد

14. امید فال خلوت آغوش می زند

15. سنگی که می زند به من آن طفل شوخ چشم

16. دست نوازشی است که بر دوش می زند

17. باشد پیاده ای که زندخنده برسوار

18. زاهد که خنده بر من مدهوش می زند

19. صائب دلیل پختگی عقل خامشی است

20. تا نارس است باده به خم جوش می زند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو شب دامن روز اندر کشید
* درفش خور آمد ز بالا پدید
شعر کامل
فردوسی
* نشوم با تو چو سوسن دو زبان گر تو نباشی
* باز چون گل به دورویی و چو نرگس به دو رنگی
شعر کامل
اوحدی
* سر پر ز شرم و بهایی مراست
* اگر بیگناهم رهایی مراست
شعر کامل
فردوسی