صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 470

1. ز خرمن صلح کن با دانه ای از دوربینی ها

2. که می سازد زبان برق کوته خوشه چینی ها

3. تلاش صدر کمتر کن که در بحر گران لنگر

4. سبک دارد کف بی مغز را بالانشینی ها

5. میان نور و ظلمت التیامی نیست، حیرانم

6. که چون پیوست جان آسمانی با زمینی ها

7. سرافرازی چو شمع آن را رسد در حلقه طاعت

8. که محرابش نخواهد شمع از روشن جبینی ها

9. نگردد روزن اندیشه تا مسدود از حیرت

10. ندارد غیر سودا حاصلی خلوت گزینی ها

11. به من بایست یار از دیگران نزدیکتر باشد

12. اگر نزدیک می گردید راه از دوربینی ها

13. ز گرد خط، گرفتم بی صفا شد ظاهر آن لب

14. کجا رفت آن تبسم ها و آن حرف آفرینی ها؟

15. ندارد روزی اهل قناعت چشم شور از پی

16. سلیمان می برد غیرت به مور از ریزه چینی ها

17. به ذوقی باده در جام سفالین ریختم صائب

18. که از طاق دل فغفور چین افتاد چینی ها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو غنچه نکهت خود از صبا دریغ مدار
* ز آشنا سخن آشنا دریغ مدار
شعر کامل
صائب تبریزی
* چون تویی نرگس باغ نظر ای چشم و چراغ
* سر چرا بر من دلخسته گران می‌داری
شعر کامل
حافظ
* از غرور بی نیازی بارها بال هما
* بر سر من سایه افکنده است و سر پیچیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی