صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5711

1. جمال یوسف ازین تیره خاکدان دیدم

2. عبیر پیرهن از گرد کاروان دیدم

3. ربود خواب ترا در کنارم از مستی

4. ترا چنان که دلم خواست آنچنان دیدم

5. جز این که آب شدم دست شستم از هستی

6. دگر چه بهره چو شبنم زگلستان دیدم

7. ز شست صاف نشد تیر راست را روزی

8. گشایشی که من از خانه چون کمان دیدم

9. دل گرفته من چون ز باغ بگشاید

10. که در گشودن در روی باغبان دیدم

11. برابرست به عیش تمام روی زمین

12. که روی خویش برآن خاک آستان دیدم

13. از آن گذشت به خمیازه عمر من چو کمان

14. که من ز دور گردی از نشان دیدم

15. میانه وطن وغربت است بادیه ها

16. منم که داغ غریبی در آشیان دیدم

17. چو گردباد نفس می کشم غبارآلود

18. ز بس که کلفت ازین تیره خاکدان دیدم

19. جواب آن غزل حاذق است این صائب

20. بهار دیدم و گل دیدم و خزان دیدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو بوسید پیکان سرانگشت اوی
* گذر کرد بر مهرهٔ پشت اوی
شعر کامل
فردوسی
* شب فراق که داند که تا سحر چند است
* مگر کسی که به زندان عشق دربند است
شعر کامل
سعدی
* خوش آن زمان که به بویش نهفته می نگرم
* چو سوی من نگرد، پس نظر بگردانم
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی