صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6113

1. بس که دارد گرد کلفت چهره احوال من

2. روی می مالد به خاک آیینه را تمثال من

3. بلبل من از حریم بیضه تا آمد برون

4. گل ز شبنم خیمه بیرون زد به استقبال من

5. نامرادی مطلب افتاده است در راه طلب

6. ورنه مطلب پاکشان می آید از دنبال من

7. دیده ام در بی پر و بالی گشاد خویش را

8. ناخن پرواز نگشاید گره از بال من

9. گر چه ساغر در خو مجلس به دور افکنده ام

10. کوه را از پا درآرد رطل مالامال من

11. هدیه ای اهل هنر را به ز عیب خویش نیست

12. عیبجو بیهوده افتاده است در دنبال من

13. یک سر مو بر تنم بی پیچ و تاب عشق نیست

14. می شود آیینه صاحب جوهر از تمثال من

15. می شدم صائب در اقلیم سخن صاحبقران

16. گر نمی شد صرف تسخیر بتان اقبال من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
* نه هر که آینه سازد سکندری داند
شعر کامل
حافظ
* ابلهی کو روز روشن شمع کافوری نهد
* زود بینی کش بشب روغن نباشد در چراغ
شعر کامل
سعدی
* جان من جان من فدای تو باد
* هیچت از دوستان نیاید یاد
شعر کامل
سعدی