صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 620

1. ارگ چه سیل فنا برد هر چه بود مرا

2. ز بحر کرد کرم خلعت وجود مرا

3. ز بند وصل لباسی مرا برون آورد

4. اگر چه مه چو کتان سوخت تار و پود مرا

5. ستاره سوخته ای بود چون شرر جانم

6. ز قرب سوختگان روشنی فزود مرا

7. ز عمر رفته نصیبم جز آه حسرت نیست

8. به جا نمانده ازان شمع غیر دود مرا

9. چنین که روی مرا کرده بی حیایی سخت

10. عجب که چهره ز سیلی شود کبود مرا

11. ز خوش عیاری من سنگ امتحان داغ است

12. ز خجلت آب شد آن کس که آزمود مرا

13. فغان که همچو قلم نیست از نگون بختی

14. به غیر روسیهی حاصل از سجود مرا

15. به بینوایی ازین باغ پر ثمر صائب

16. خوشم، که نیست محابایی از حسود مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لب عیسی صفتش مرده به دم زنده کند
* گر پرد با پر جان جانب کیوان رسدش
شعر کامل
مولوی
* مشو در جوانی خریدار گنج
* ببی رنج کس هیچ منمای رنج
شعر کامل
فردوسی
* خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
* تو را که گفت که در روی خوب حیران باش
شعر کامل
حافظ