صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6983

1. منزه ز لاف است حیران معنی

2. به مقدار دعوی است نقصان معنی

3. سخن کف بود بحر پرشور جان را

4. خموشی است مهر نمکدان معنی

5. سراپایت از فکر تا درنگیرد

6. نگردی چراغ شبستان معنی

7. چه پر وا کند در دل بیضه عنقا؟

8. چه سازد فلک ها به جولان معنی؟

9. ره دور معنی نهایت ندارد

10. رباطی است لفظ از بیابان معنی

11. کند کشتی لفظ را بادبانی

12. قلم در کفم وقت جولان معنی

13. فسانی است هر تیغ روشن گهر را

14. بود پاکی لفظ افسان معنی

15. به گوش آید از عرش آواز، صائب

16. زند تیشه چون بر رگ کان معنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زردرویی می کشم چون نی ز همراهان خویش
* من که از ذوق سفر هرگز کمر نگشاده ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* ساقی سیم ساق من گر همه درد می‌دهد
* کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ
* زبان گندمین نان مرا پخته است در عالم
* چرا چون خوشه گردن کج به پیش این و آن دارم
شعر کامل
صائب تبریزی