صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 878

1. از شفق هر صبح سازد چهره خونین آفتاب

2. تا مگر آید به چشم خلق رنگین آفتاب

3. از بهشت روشنایی روزنی واکرده است

4. در دل هر ذره از مژگان زرین آفتاب

5. تا مگر روی ترا ز آیینه بیند پیشتر

6. می جهد هر صبحدم از خواب شیرین آفتاب

7. دامن فکر بلند آسان نمی آید به دست

8. زرد شد تا مطلعی را کرد رنگین آفتاب

9. ترک خواب صبح کن صائب که در خون شفق

10. روی می شوید به خون از خواب شیرین آفتاب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سخنوران ز سخن پیش تو فرو مانند
* چنان کسیکه به پیمانه خورده باشد بنگ
شعر کامل
فرخی سیستانی
* سخندانیّ و خوشخوانی نمی‌ورزند در شیراز
* بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* یکی از عقل می‌لافد یکی طامات می‌بافد
* بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم
شعر کامل
حافظ