شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 365

1. در این در به جز ما آشنا نیست

2. به نزد آشنا خود عین ما نیست

3. گمان کج مبر بشنو ز عطار

4. که هر کو در خدا گم شد جدا نیست

5. نه قربست و نه بعد آنجا که مائیم

6. مگو آنجا کجا آنجا کجا نیست

7. حباب و موج و دریا هر سه آبند

8. جدایند از هم و از هم جدا نیست

9. فنا شو از فنا و از بقا هم

10. فقیران را فنا و هم بقا نیست

11. حریف درد نوش و دردمندیم

12. از این خوشتر دل ما را دوا نیست

13. وجود این و آن نقش خیالست

14. حقیقت جز وجود کبریا نیست

15. اگر گوئی همه حقست حقست

16. وگر خلقش همی خوانی خطا نیست

17. چو سید نیست شو از هست و از نیست

18. چو تو خود نیستی هستی تو را نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتی اندر خواب گه گه روی خود بنمایمت
* این سخن بیگانه را گو، کآشنا را خواب نیست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* بر لعل لبت جان ز سر شرق فشاندن
* سهل است ولی زیره به کرمان نتوان برد
شعر کامل
کمال خجندی
* یا رب این بوی خوش از روضه جان می‌آید
* یا نسیمیست کز آن سوی جهان می‌آید
شعر کامل
مولوی