شیخ بهایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 7

1. دگر از درد تنهایی، به جانم یار می‌باید

2. دگر تلخ است کامم، شربت دیدار می‌باید

3. ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح!

4. نصیحت گوش کردن را دل هشیار می‌باید

5. مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی

6. که می‌گفتم: علاج این دل بیمار می‌باید

7. بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را

8. نمی‌بایست زنجیری، ولی این بار می‌باید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برادران و بزرگان نصیحتم مکنید
* که اختیار من از دست رفت و تیر از شست
شعر کامل
سعدی
* حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود
* قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد
شعر کامل
حافظ
* چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری
* خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری
شعر کامل
حافظ