ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 154

1. گران جانی مکن جانا و بشنو

2. مکن تکیه برین چرخ سبک رو

3. میفکن عشرت امشب به فردا

4. که روز نو بیارد روزی نو

5. چو نتوان خورد بیش از روزی خویش

6. رها کن تا توانی این تک و دو

7. بقا و ملک اگر پاینده بودی

8. که دادی تخت کیخسرو به خسرو

9. تو چون طبل تهی دایم بفریاد

10. زمانه می زند طبل روا رو

11. دلا بیرون شو ار کاری نداری

12. برون شو بایدت از خود برون شو

13. غلام همت آنم که پیشش

14. نسنجد حشمت دنیا به یک جو

15. شب ار در زاویه نبود چراغت

16. بمان تا مشعل ماه افکند ضو

17. بس است ابن حسام اینک که افتاد

18. ز مهر ماه رویان بر تو پرتو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از مروت نیست منع صوفی از ذکر بلند
* مهر خاموشی در آتش چون زند بر لب سپند؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* نیلوفر و لاله هر دو بی‌هیچ سبب
* این پوشد نیل و آن به خون شوید لب
شعر کامل
سنایی
* شب آمد یکی پردهٔ آبنوس
* بپوشید بر چهرهٔ سندروس
شعر کامل
فردوسی