جامی_هفت اورنگسلامان و ابسال (فهرست)

قسمت 15 - تنگ شدن کار بر سلامان از ملامت بسیار و گریختن با ابسال

1. هر کجا از عشق جانی در هم است

2. محنت اندر محنت و غم در غم است

3. خاصه عشقی که‌ش ملامت یار شد

4. گفت و گوی ناصحان بسیار شد

5. از ملامت سخت گردد کار عشق

6. وز ملامت شد فزون تیمار عشق

7. بی‌ملامت عشق ، جان‌پروردن است

8. چون ملامت یار شد خون خوردن است

9. چون سلامان آن ملامت‌ها شنید

10. جان شیرینش ز غم بر لب رسید

11. مهر ابسال از درون او نکند

12. لیک شوری در درون او فکند

13. جانش از تیر ملامت ریش گشت

14. در دل اندوهی که بودش بیش گشت

15. می‌بکاهد از ملامت جان مرد

16. صبر بر وی کی بود امکان مرد؟

17. می‌توان یک زخم خورد از تیغ تیز

18. چون پیاپی شد، چه چاره جز گریز؟

19. روزها اندیشه کاری پیشه کرد

20. بارها در کار خویش اندیشه کرد

21. با هزار اندیشه در تدبیر کار

22. یافت کارش بر فرار آخر قرار

23. کرد خاطر از وطن پرداخته

24. محملی از بهر رفتن ساخته


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می و ساقی چه باشد نیست جز حق
* خدا داند که این عشق از چه باب است
شعر کامل
مولوی
* ترسم که صرفه‌ای نبرد روز بازخواست
* نان حلال شیخ ز آب حرام ما
شعر کامل
حافظ
* گفت و گو آیین درویشی نبود
* ور نه با تو ماجراها داشتیم
شعر کامل
حافظ