کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 756

1. عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم

2. وز شوق نامهای تو سطری نخوانده ایم

3. تا دامنت بدست ارادت گرفته ایم

4. دامن ز هر چه غیر تو باشد نشانده ایم

5. در حیرتم که بینو چرا مرده نیستم

6. در خجلتم که بینو چرا زنده مانده ایم

7. از بهر گرد سم سمند تو هر دمی

8. گلگون اشک در عقبشه تند رانده ایم

9. بیزارم از وجود خود و ماجرای تو

10. این با کمال ساده درون باز مانده ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با همه عطف دامنت آیدم از صبا عجب
* کز گذر تو خاک را مشک ختن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ
* نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو
* حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست
شعر کامل
حافظ
* نماز شام قیامت به هوش بازآید
* کسی که خورده بود می ز بامداد الست
شعر کامل
سعدی