صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3149

1. نه هر پیمانه ای از حال خود ما را بگرداند

2. مگر رطل گران این سنگ را از جا بگرداند

3. به جد وجهد نتوان گرد هستی از خود افشاندن

4. مگر سیلاب را از حال خود دریا بگرداند

5. کنند آزاد مرغی را که گردانند گرد خود

6. مرا تا کی جنون بر گرد این صحرا بگرداند؟

7. نمی آید ازین ظاهرپرستان باطن آرایی

8. چگونه رخت خود را صورت دیبا بگرداند؟

9. دل روشن بد و نیک جهان را خوب می بیند

10. کجا آیینه رو از زشت و از زیبا بگرداند؟

11. مکافات عمل در چشم ظالم خواب می سوزد

12. از ان در خانه های زخم، پیکان جا بگرداند

13. تفاوت نیست در اجزای این وحشت سرا صائب

14. کسی تا چند جای خویش را بیجا بگرداند؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتا کجاست آفت گفتم به کوی عشقت
* گفتا که چونی آن جا گفتم در استقامت
شعر کامل
مولوی
* مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم
* شهان بی کمر و خسروان بی کلهند
شعر کامل
حافظ
* زمانه زرد گل بر روى من ریخت
* همان مشکم به کافور اندر آمیخت
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی