صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 363

1. برآتش می گذارم خرقه پشمینه خود را

2. نهان تا چند دارم در نمد آیینه خود را؟

3. کسی را می رسد لاف زبردستی درین میدان

4. که از دشمن نخواهد وقت فرصت کینه خود را

5. درین دریا حبابی چهره مقصود می بیند

6. که کرد از کاسه زانوی خود آیینه خود را

7. چو طفلان هفته ای یک روز آزادی نمی خواهم

8. بدل با روز شنبه می کنم آدینه خود را

9. مگر بی خواست آب رحم گرد دیده اش گردد

10. به دشمن می نمایم سینه بی کینه خود را

11. نگنجد در ته دامان ساحل گوهر رازم

12. به دریا می سپارم چون صدف گنجینه خود را

13. میان اهل دل صائب نیارد سر بر آوردن

14. نسازد دوست هر کس دشمن دیرینه خود را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غنچه را لب‌بسته بینی نسترن را پاره‌دل
* لاله را در زیر خون بینی و نرگس را نزار
شعر کامل
عطار
* فریاد مردمان همه از دست دشمنست
* فریاد سعدی از دل نامهربان دوست
شعر کامل
سعدی
* نخل تنهایی من میوه فراوان دارد
* نیست چون بی ثمران حاجت پیوند مرا
شعر کامل
صائب تبریزی