لینک اشتراک گذاری
کپی شد
شیخ محمود شبستریگلشن راز
شمارهٔ 31 - قاعده در بطلان حلول و اتحاد : من و ما و تو او هست یک چیز
شمارهٔ 32 - تمثیل در نمودهای بی‌بود : بنه آیینه‌ای اندر برابر
شمارهٔ 33 - سال از معنی وصال : چرا مخلوق را گویند واصل
شمارهٔ 34 - جواب : وصال حق ز خلقیت جدایی است
شمارهٔ 35 - تمثیل در اطوار وجود : بخاری مرتفع گردد ز دریا
شمارهٔ 36 - سال از ماهیت قرب و بعد و امکان وصال با حق : وصال ممکن و واجب به هم چیست
شمارهٔ 37 - جواب : ز من بشنو حدیث بی کم و بیش
شمارهٔ 38 - سال از ماهیت نطق و بیان : چه بحر است آنکه نطقش ساحل آمد
شمارهٔ 39 - جواب : یکی دریاست هستی نطق ساحل
شمارهٔ 40 - تمثیل در بیان ماهیت صورت و معنی : شنیدم من که اندر ماه نیسان
شمارهٔ 41 - قاعده در بیان اقسام فضیلت : اصول خلق نیک آمد عدالت
شمارهٔ 42 - تمثیل در بیان نکاح معنوی جسم با جان یا صورت با معنی : اگرچه خور به چرخ چارمین است
شمارهٔ 43 - سال در شناخت جزو حقیقی و کل مجازی و کیفیت بزرگتر بودن این جزو از کل خود : چه جزو است آنکه او از کل فزون است
شمارهٔ 44 - جواب : وجود آن جزو دان کز کل فزون است
شمارهٔ 45 - تمثیل در بیان اقسام مرگ و ظهور اطوار قیامت در لحظهٔ مرگ : اگر خواهی که این معنی بدانی
شمارهٔ 46 - قاعده در بیان معنی حشر : ز تو هر فعل که اول گشت صادر
شمارهٔ 47 - سال از کیفیت جدایی میان قدیم و محدث : قدیم و محدث از هم چون جدا شد
شمارهٔ 48 - جواب : قدیم و محدث از هم خود جدا نیست
شمارهٔ 49 - سال از معانی اصطلاحات شاعرانه عارفان : چه خواهد اهل معنی زان عبارت
شمارهٔ 50 - جواب : هر آن چیزی که در عالم عیان است
شمارهٔ 51 - اشارت به چشم و لب : نگر کز چشم شاهد چیست پیدا
شمارهٔ 52 - اشارت به زلف : حدیث زلف جانان بس دراز است
شمارهٔ 53 - اشارت به رخ و خط : رخ اینجا مظهر حسن خدایی است
شمارهٔ 54 - اشارت به خال : بر آن رخ نقطهٔ خالش بسیط است
شمارهٔ 55 - سال از معنی حقیقی شراب و شاهد و خرابات و امثال آن : شراب و شمع و شاهد را چه معنی است
شمارهٔ 56 - جواب : شراب و شمع و شاهد عین معنی است
شمارهٔ 57 - اشارت به خرابات : خراباتی شدن از خود رهایی است
شمارهٔ 58 - سال از معنی بت و زنار و ترسایی : بت و زنار و ترسایی در این کوی
شمارهٔ 59 - جواب : بت اینجا مظهر عشق است و وحدت
شمارهٔ 60 - اشارت به زنار : نظر کردم بدیدم اصل هر کار

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* به نصیحتگر دل شیفته می‌باید گفت
* برو ای خواجه که این درد به درمان نرود
شعر کامل
سعدی
* پیاز آمد آن بی هنر جمله پوست
* که پنداشت چون پسته مغزی در اوست
شعر کامل
سعدی
* آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
* آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
شعر کامل
حافظ